درمان بی حوصلگی
1- برنامهریزی کنم
2- وقتی کاری انجام میدهم اولا برایش ساعت مشخص کنم مثال من یک ساعت با دخترم کیک درست میکنم ثانیا در آن ساعت فقط به همان کار فکر کنم و فکرم را به کارهای انجام نشده و قرارها و چیزهای دیگر معطوف نکنم. در واقع در زمان حال زندگی کنم.
3- سرعت کارهایم را کم کنم، مثلا اگر دوش گرفتن من یک ربع طول میکشید حالا باید آرام حمام کنم و حداقل بیست دقیقه در حمام باشم. یا اگر شبی پنج صفحه کتاب میخواندم حالا فقط دو صفحه میخوانم اما با تمرکز و با لذت.
4- سرعت حرف زدنم را هم کم کنم. یعنی حتی جملاتم را هم شمرده تر و آرام تر ادا کنم.
5- برای کارهای دیگران مثل برداشتن بستنی از یخچال توسط دخترم یا شیشه پاک کردن شوهرم قبل از هر عکس العملی کمی آرام و صبور باشم و توی دلم حداقل تا سی بشمرم . یعد اگر نتیجه دلخواه حاصل نشد آرام و بدون عجله وارد عمل بشوم و تذکرات لازم را بدهم.
6- تـــــــــــــــــــــــــــــــمـــــــــــــــــــــــــــــــریــــــــــــــــــــــــــــــــن با حوصله بودن بکنم
چطور؟
با دخترم شیرینی درست کنم در حالیکه سعی میکنم کمتر حرف بزنم، رفتارم عجولانه نباشد و آرام فقط نظاره گر باشم. اشتباهات دخترم مرا خسته نکند و سعی کنم وقتی با او کاری را انجام میدهم کمی بیشتر از معمول وقت بگذارم.
با او بازی کنم، در بازی حوصله به خرج بدهم یعنی وقتی میخواهد مهرهها را تقسیم کند و خیلی کشش میدهد من صبور باشم و از اینکه قاعده بازی را یاد نمیگیرد عصبانی نشوم و باز هم وقت بگذارم و وقتی بازی میکنم به چیز دیگری فکر نکنم.
برای دخترم کتاب بخوانم. کتابهایی که بیشتر از پنج شش صفحه داشته باشد. دائم به انتهای کتاب و تمام شدنش فکر نکنم. غر نزنم چرا کتاب طولانی انتخاب کرده. در خواندن عجله نکنم و آرام و با حوصله بخوانم. اگر بعد از پایان کتاب باز هم خواست برایش کتاب بخوانم با آرامی و ملایمت برایش توضیح بدهم یک شب دیگر.
با دخترم برویم پیاده روی طولانی و در راه همش در تفکراتم غوطهور نباشم بلکه واقعا در زمان حال زندگی کنم با او حرف بزنم و هر رفتارش را به درستی پاسخ بدهم و با او همصحبت باشم.
وقتی همسرم وسط روز برای کار مهمی تماس میگیرد و با همه کارهایی که دارم از من میخواهد کار دیگری انجام بدهم مثل رفتن به بانک یا غیره من صبور باشم. یادم باشد او هم در بیرون از خانه مشغول کار است یادم باشد او از روی تنبلی این کارها را به من واگذار نمیکند و یادم باشد کار او هم به اندازه کارهای خانه سخت و خستهکننده است پس لازم نیست با بی رغبتی و کلافگی جواب بدهم. چه آن کار را انجام بدهم چه انجام ندهم لحنم مهربان و آرام باشد.
تذکرهای تکراری مادرم، برای احوالپرسی از فلانی و یا فراموش نکردن فلان چیز یا نحوه رفتار با دخترم را با ملایمت و آرامی گوش بدهم و زود کلافه نشوم و نگویم هر چیزی را خیلی تکرار میکند. علت تکرار کردنش خود من هستم که ترتیب اثر نمیدهم و انگار حرفهایش را نمیشنوم.
سعی کنم غذا خوردنم، ظرف شستن، راه رفتن، حرف زدن و کارهای دیگرم خیلی آرام باشد. یعنی سعی کنم کمی بیش از معمول طولش بدهم (چون من به طور معمول عجله میکنم)
هر شب و هر شب برای دخترم کتاب بخوانم و این بهترین تمرین است برای آرام خواندن، ماندن در زمان حال، غر نزدن و تمرین باحوصله بودن در برابر پرسشهای پایان ناپذیر دخترم